به گزارش اکومتر، بودجه سالانه کشور همواره یکی از موضوعات حساس و بحثبرانگیز است که مورد توجه رسانهها و مردم قرار میگیرد. در این میان، مقایسه بودجه اختصاصیافته به نهادهای فرهنگی با سایر بخشها مانند عیدی کارمندان به یکی از سوژههای جنجالی در شبکههای اجتماعی تبدیل شده است.
این مقایسهها، اگرچه معمولا بر پایه اعداد و ارقام صحیح انجام میشوند، اما گاهی به دلیل تفاوتهای ماهیتی و مقیاسی میان موضوعات مورد مقایسه، میتوانند برداشتهای نادرست و گمراهکنندهای را ایجاد کنند. در این گزارش، تلاش میکنیم با بررسی دقیقتر این ادعاها و تحلیل نحوه مقایسه، تصویری روشنتر و منطقیتر از ماجرا ارائه دهیم.
عیدی ۳ میلیونی و بودجه میلیاردی
در همین رابطه محمد پارسی خبرنگار در تاریخ 29 بهمن 1403 با انتشار پستی در شبکه اجتماعی ایکس به مقایسه میزان عیدی کارمندان و بازنشستگان با میزان افزایش بودجه نهادهای فرهنگی پرداخته است. در این پست میخوانیم:
«درحالیکه دولت پزشکیان عیدی کارمندان و بازنشستگان را با بهانه کمبود بودجه، رقم شرمآور 3 میلیون تومان در نظر گرفته؛ بودجه ستاد اقامه نماز را 30 درصد، صدا و سیما را 33 درصد، نهاد ریاست جمهوری را 28 درصد، سازمان تبلیغات اسلامی را 24 درصد و ستاد احیای امر به معروف را 19 درصد افزایش داده است.»
اکومتر در این گزارش با بررسی دقیق این نوع مقایسهها نشان میدهد چرا تحلیلهای اینچنینی ممکن است مخاطب را به برداشتهای نادرست از واقعیت سوق دهد.
بر اساس اعلام دولت، عیدی کارمندان و بازنشستگان دولت شامل بازنشستگان صندوقهای کشوری و لشکری مبلغ 3 میلیون تومان، حق عائله مندی 840 هزار تومان و حق اولاد به ازای هر فرزند 360 هزار تومان تعیین شده است. این میزان حکایت از افزایش 20 درصدی عیدی امسال نسبت به سال گذشته دارد.
همچنین بر اساس جداول منتشر شده از میزان تخصیص بودجه نهادهای دولتی برای سال 1404 و میزان افزایش آنها نسبت به سال 1403، اعداد ارقام ادعا شده در مقایسه مورد نظر، درست است.
گفتنی است، افزایش 20 درصدی مبلغ عیدی با توجه به تورم بالای 30 درصد در سال جاری و افزایش نرخ ارز در ماههای اخیر، متناسب شرایط اقتصادی مردم در این روزها نیست. اما باید این مسئله باید با نگاهی کارشناسی مورد بررسی قرار گیرد و با اظهارات احساسی و غیرکارشناسی، اطلاعات نادرست ارائه نشود.
چرا این مقایسه گمراهکننده است؟
در مورد مقایسه مبلغ عیدی با میزان افزایش بودجه نهادهای مورد نظر، باید به نکات زیر توجه داشت.
- ماهیت متفاوت اعداد
- عیدی کارمندان، مبلغی است که به هر فرد بهصورت مستقیم پرداخت میشود. این مبلغ بخشی از حقوق و مزایای کارکنان است و فقط برای مدت کوتاهی (مثلاً در پایان سال) پرداخت میشود.
- بودجه نهادهای فرهنگی، یک عدد کلی است که برای یک سال کامل به این نهادها اختصاص داده میشود. این بودجه صرف هزینههای مختلفی مانند حقوق کارکنان، برگزاری برنامهها، و سایر فعالیتها میشود و به افراد عادی پرداخت نمیشود.
- مقیاس متفاوت
- عیدی، یک مبلغ مشخص برای هر فرد است (۳ میلیون تومان برای هر نفر). اما بودجه ستاد اقامه نماز بهصورت کلی به یک سازمان اختصاصدادهشده و در سطح ملی توزیع میشود.
- عدم ارتباط مستقیم
- عیدی کارمندان و بودجه نهادهای فرهنگی دو موضوع کاملاً متفاوت هستند. یکی مربوط به سیاستهای رفاهی و پرداختهای مستقیم به مردم است، درحالیکه دیگری به سیاستهای فرهنگی و عملکرد سازمانی مرتبط است. این دو مقوله از نظر اقتصادی یا اجتماعی در یک شاخه قرار نمیگیرند و مقایسه آنها منطقی نیست.
برداشتی گمراهکننده اعدادی درست
اگرچه درصد افزایش بودجه نهادهای فرهنگی مورد اشاره درست است، اما استفاده از این عدد برای نتیجهگیری درباره «بیتوجهی به رفاه مردم» گمراهکننده است، زیرا این مقایسه در اصل به دو موضوع نامرتبط میپردازد.
مثالی دیگر از این مقایسه گمراهکننده: «بودجه سالانه یک بیمارستان دولتی فقط ۱۰۰ میلیارد تومان است، درحالیکه هزینه خرید یک گوشی تلفن همراه پیشرفته ۵۰ میلیون تومان است. این نشان میدهد که دولت بهسلامت مردم اهمیت نمیدهد!»
اما باید توجه داشت بودجه بیمارستان برای یک سال کاری است و شامل تمام هزینههای عملیاتی آن (حقوق کارکنان، تجهیزات، دارو، برق، تعمیرات و …) میشود، درحالیکه قیمت یک گوشی تنها هزینه خرید یک کالا است. بودجه بیمارستان برای خدماترسانی به صدها یا هزاران نفر است، اما هزینه گوشی تلفن همراه مربوط به یک نفر و یک خرید شخصی است.
چرا این نوع مقایسهها اغلب گمراهکننده هستند؟
این نوع مقایسهها به دلیل تفاوت ماهیت، مقیاس، یا هدف اعداد و ارقام میتواند گمراهکننده باشد. به این معنی که حتی اگر اعداد درست باشند، نتیجهگیری که از آنها حاصل میشود اشتباه است.
- عدم مقایسه در یک دستهبندی مشابه
برای مقایسه منطقی، باید دو چیز از یک دستهبندی یا نوع مشابه باشند. مثلاً مقایسه بودجه یک نهاد فرهنگی با بودجه یک نهاد دیگر (مثلاً وزارت آموزشوپرورش) منطقیتر است تا مقایسه آن با عیدی کارمندان.
- نادیدهگرفتن مقیاس و گستره
مقایسه دو عدد بدون درنظرگرفتن مقیاس و گستره تأثیر آنها میتواند گمراهکننده باشد. برای مثال، بودجه یک نهاد میتواند به کل کشور مربوط شود، درحالیکه عیدی یک پرداخت مستقیم به افراد است.
- جداکردن عدد از زمینه آن
وقتی یک عدد بدون زمینه (context) ارائه میشود، مخاطب ممکن است تصور اشتباهی از اهمیت یا تأثیر آن پیدا کند. مثلاً عدد ۳۰ درصد افزایش بودجه نهاد فرهنگی ممکن است زیاد به نظر برسد، اما اگر این بودجه در مقایسه با کل بودجه کشور بسیار کوچک باشد، نتیجهگیری متفاوت خواهد بود.
- احساساتگرایی بهجای تحلیل منطقی
این نوع مقایسهها معمولاً احساسات مخاطب را تحریک میکنند (مثلاً با برجستهکردن مشکلات معیشتی مردم) و از این احساسات برای نتیجهگیری استفاده میکنند، نه از تحلیل منطقی.
انتهای پیام/