محمود سریعالقلم، نایبرئیس مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه و استاد دانشگاه، در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴ ادعا کرد: «هیچ کشوری نمیتواند ثروتمند شود مگر اینکه رابطه خوبی با آمریکا داشته باشد». او پیشتر نیز در مصاحبهای تأکید کرده بود که هیچ کشوری بدون رابطه با آمریکا، چین و روسیه نمیتواند وارد رقابت تجاری جهانی شود.
تحریم و انزوای اقتصادی بدون تردید آثار مخربی بر اقتصاد کشورها میگذارد و ایران نیز از تحریمهای اعمالشده از دهه ۱۳۹۰ تاکنون متحمل زیانهای قابلتوجهی شده است. اما پرسش اصلی این است: آیا واقعاً تنها راه توسعه اقتصادی، ارتباط با آمریکا است؟
بهطورکلی، رابطه اقتصادی با آمریکا یکی از عوامل اثرگذار بر توسعه بوده است، اما تنها عامل نیست. چرا که چند کشور باوجود رابطه حداقلی یا حتی خصمانه با آمریکا، توانستهاند دورههایی از رشد اقتصادی قابلتوجه را تجربه کنند؛ هرچند این مسیر با هزینههای بالا و محدودیتهای جدی همراه بوده است. در ادامه، جهت ارزیابی این ادعا، نمونههایی واقعی بررسی میشود:
ویتنام؛ رشد شگفتانگیز بدون رابطه رسمی با آمریکا تا سال ۱۹۹۵
ویتنام که در دهه ۱۹۸۰ از فقیرترین کشورهای جهان به شمار میرفت، امروز به اقتصادی صادراتمحور و روبهرشد تبدیل شده است. این کشور پس از جنگهای طولانی با قدرتهای خارجی، با تحریمهای شدید آمریکا و انزوای منطقهای روبهرو بود. اجرای برنامههای پنجساله توسعه نتایج مطلوبی نداشت و فقر و گرسنگی گسترده جامعه را دربرگرفته بود. اقتصاد ویتنام در دهههای ۷۰ و ۸۰ در آستانه فروپاشی قرار داشت؛ شرایطی که نهایتاً دولتمردان را به بازنگری جدی سیاستها وادار کرد.
اجرای برنامه «دوی موی» از سال ۱۹۸۶، بهعنوان راهکاری برای مدیریت بحرانهای اقتصادی، با اجماع سیاسی داخلی آغاز شد. این برنامه شامل اصلاحات اقتصادی و برخی تغییرات سیاسی، همراه با بهرهگیری هوشمندانه از سیاست خارجی بود که موجب ارتقای جایگاه ویتنام در عرصه بینالمللی شد.
اصلاحات کلیدی در برنامه «دوی موی»
- تقویت مشارکتبخش خصوصی در کشاورزی و صنعت
- پذیرش اقتصاد بازار تحت مدیریت دولت
- اجازه ورود سرمایهگذاری خارجی (FDI)
- حذف یارانههای ناکارآمد
- رقابتپذیر کردن صادرات
نتیجه این سیاستها چشمگیر بود: ویتنام از واردکننده برنج تبدیل به دومین صادرکننده بزرگ برنج در جهان شد و بهسرعت وارد زنجیره ارزش جهانی شد. این کشور در صنایع پوشاک، نساجی، تولید قطعات الکترونیک، مونتاژ محصولات سامسونگ و خدمات نرمافزاری حضور یافت؛ بهگونهای که امروز بیش از ۲۰ درصد صادرات سامسونگ از ویتنام انجام میشود.
چین؛ نمونهای دیگر خارج از چارچوب ادعا
چین از سال ۱۹۴۹ تاکنون هیچ کمک توسعهای مستقیم از آمریکا دریافت نکرده و مسیر پیشرفت اقتصادی را باتکیهبر برنامهریزی داخلی، سرمایهگذاری دولتی و جذب سرمایه خارجی غیرآمریکایی طی کرده است. اجرای سیاست «اصلاحات و گشایش» در دهه ۱۹۸۰، دروازههای اقتصاد چین را به رقابت جهانی باز کرد و این کشور را بهتدریج به یکی از قطبهای اصلی اقتصاد جهان و رقیب آمریکا تبدیل کرد.
مالزی؛ توسعه صنعتی و صادراتمحور بدون وابستگی مستقیم به آمریکا
مالزی یکی از نمونههای مهم توسعه در جهان جنوب است که بدون وابستگی راهبردی یا دریافت کمکهای توسعهای گسترده از آمریکا، توانست طی سه دهه مسیر صنعتیشدن، کاهش فقر و گسترش صادرات را طی کند. این کشور از دهه ۱۹۸۰ با اجرای سیاستهای صنعتی و جذب سرمایهگذاری خارجی، بهویژه در صنایع الکترونیک، قطعات نیمههادی، تجهیزات برقی و فراوری منابع طبیعی، جایگاه خود را در اقتصاد جهانی تثبیت کرد.
مالزی نه دشمن آمریکا بوده و نه متحد کاملاً وابسته؛ بلکه سیاست خارجی این کشور بر تعامل متوازن با شرق و غرب، حضور فعال در سازمانهای منطقهای (مانند آسهآن) و ایجاد ثبات سیاسی مبتنی است. رشد پایدار اقتصادی مالزی بیشتر نتیجه اصلاحات داخلی، توسعه زیرساخت، بهبود آموزش، جذب فناوری و سیاستهای هدفمند صادراتی بوده است.
دولت مالزی با تأکید بر صنعتیسازی، کاهش وابستگی به صادرات اولیه (روغن پالم و قلع) و تکیه بر شرکتهای دولتی–خصوصی توانست ساختار اقتصادی کشور را متنوع کند. همچنین مالزی با ایجاد مناطق آزاد صنعتی و ارائه مشوقهای گسترده، موفق شد سرمایهگذاران آسیایی و اروپایی را جذب کند؛ بدون اینکه رابطهای سیاسی یا امنیتی ویژه با آمریکا داشته باشد.
امروز مالزی یکی از صادرکنندگان مهم الکترونیک در جهان است، نرخ فقر خود را بهشدت کاهش داده و شاخصهای توسعه انسانی آن بهمراتب بالاتر از دهههای گذشته است. تجربه مالزی نشان میدهد تنوعبخشی روابط خارجی، ثبات داخلی، اصلاحات اقتصادی و جذب منابع مالی از شرکای مختلف میتواند بدون تکیه استراتژیک به یک قدرت جهانی به موفقیت برسد.
ارزیابی ادعا
ادعای سریعالقلم تا حدی درست است: رابطه فعال بینالمللی و حضور در اقتصاد جهانی برای پیشرفت کشورها بسیار مهم است. اما گزاره «هیچ کشوری بدون رابطه نرمال با آمریکا، چین و روسیه نمیتواند پیشرفت کند» بیش از حد مطلق است و نیازمند قیدوشرط است.
از طرفی توسعه، مفهومی چندوجهی است که شامل مواردزیر است:
- رشد اقتصادی
- حکمرانی و شفافیت
- توزیع درآمد
- رفاه عمومی
- حقوق شهروندی
صرف داشتن رابطه سیاسی یا اقتصادی با قدرتهای جهانی کافی نیست. کیفیت رابطه، عمق تعاملات، سرمایهگذاری خارجی، شفافیت اقتصادی، رقابتپذیری و اصلاح ساختارهای داخلی نیز تعیینکنندهاند.
برای کشورهایی مانند ایران، توصیههایی همچون گسترش روابط اقتصادی، مشارکت در زنجیره ارزش جهانی، بهبود فضای کسبوکار و جذب سرمایه خارجی اصولاً منطقی است؛ اما این موارد تنها یکی از مسیرهای توسعه محسوب میشوند و نهتنها راه ممکن. علاوه بر این، منافع همکاری با آمریکا، چین یا روسیه به موقعیت ژئوپلیتیک، ساختار اقتصادی و سیاستگذاری داخلی بستگی دارد.