به گزارش اکومتر، در شبکه‌های اجتماعی ادعایی مطرح شده که ارزش فلزی سکه ۵۰۰ تومانی ضرب‌شده در سال ۱۳۸۹، تا سال ۱۴۰۴ به حدود ۱8 هزار تومان رسیده است. براساس این محاسبه، کاربر نتیجه گرفته‌ که قدرت خرید پول ملی حدود ۳۶ برابر کاهش یافته است.

اما آیا این روش محاسبه، معیار درستی برای سنجش تورم یا کاهش قدرت خرید است؟

مبنای نادرست برای سنجش قدرت خرید

استفاده از ارزش فلزی سکه برای سنجش کاهش قدرت خرید یک اشتباه مفهومی است. ارزش قانونی (یا اسمی) پول، یعنی همان عددی که بر روی سکه یا اسکناس درج شده، با ارزش ذاتی یا مادی آن (مثلاً قیمت فلزات سازنده‌ سکه) تفاوت دارد.

سکه ۵۰۰ تومانی یک ابزار پرداخت رسمی است که دولت با پشتوانه قانونی منتشر کرده است. ارزش این سکه نه به مقدار فلز موجود در آن، بلکه به اعتمادی که به نظام پولی کشور وجود دارد، بستگی دارد. در مقابل، ارزش فلزی آن تنها نشان می‌دهد اگر این سکه به‌عنوان ضایعات فلزی ذوب شود، چه میزان درآمد از فروش مواد اولیه‌اش حاصل می‌شود.

در نتیجه، مقایسه ارزش ضایعاتی سکه با قدرت خرید آن در بازار مصرف، قیاس مع‌الفارق است.

تأثیرپذیری شدید از قیمت جهانی فلزات و نرخ ارز

قیمت فلزاتی مانند نیکل، روی و مس که در ترکیب سکه به‌کار رفته‌اند، تابع بازارهای جهانی است و نوسانات آن به عوامل خارجی بستگی دارد:

  • تصمیم‌ کشورهای بزرگ صنعتی،
  • عرضه و تقاضای جهانی،
  • قیمت انرژی و سوخت،
  • تحریم‌ها یا تنش‌های ژئوپلیتیکی،
  • و حتی تغییرات فناوری.

علاوه بر این، نرخ تبدیل دلار به ریال در بازار آزاد نیز تأثیر مستقیم بر قیمت فلزات در داخل کشور دارد. بنابراین اگر ارزش فلزی سکه افزایش پیدا کرده، لزوماً ناشی از تورم داخلی یا کاهش قدرت خرید در ایران نیست، بلکه می‌تواند صرفاً بازتابی از رشد قیمت فلزات یا کاهش ارزش ریال در بازار ارز باشد.

عدم ارتباط با سبد مصرف خانوار

قدرت خرید، مفهومی است که به توانایی خانوارها در تأمین کالاها و خدمات مورد نیازشان اشاره دارد. این شامل اقلامی مانند غذا، پوشاک، حمل‌ونقل، آموزش، بهداشت و مسکن است. شاخص‌هایی مثل CPI دقیقاً برای پایش همین موارد طراحی شده‌اند.

در مقابل، افزایش ارزش فلزات صنعتی مانند نیکل و روی، که در زندگی روزمره مردم کاربرد مستقیمی ندارند، نمی‌تواند نشان‌دهنده تغییر در هزینه زندگی یا قدرت خرید خانوارها باشد.

به عنوان نمونه، اگر قیمت جهانی مس دو برابر شود، این به‌معنای آن نیست که قیمت نان یا برنج یا کرایه تاکسی در ایران هم دو برابر شده است. بنابراین استناد به قیمت فلزات به‌عنوان معیاری برای تحلیل تورم، بی‌پایه است.

عدم کاربرد سکه در مبادلات واقعی

سکه ۵۰۰ تومانی عملاً سال‌هاست که از چرخه مبادلات روزمره حذف شده است. نه فروشندگان آن را قبول می‌کنند و نه مردم برای پرداخت از آن استفاده می‌کنند. بسیاری از این سکه‌ها یا در بانک‌ها باقی مانده‌اند، یا به شکل کلکسیونی و نایاب درآمده‌اند.

افزایش ارزش ضایعاتی این سکه می‌تواند نه‌تنها به دلیل قیمت فلز، بلکه به خاطر کمیاب بودن یا علاقه‌ کلکسیونرها باشد. بنابراین، افزایش قیمت آن ممکن است ترکیبی از عوامل غیر اقتصادی باشد و هیچ ارتباط مستقیمی با کاهش ارزش ریال یا قدرت خرید عمومی نداشته باشد.

محاسبه علمی کاهش قدرت خرید با شاخص CPI

برای سنجش تورم و کاهش قدرت خرید، از شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) استفاده می‌شود. این شاخص تغییرات قیمت سبدی از کالاها و خدمات مصرفی خانوارها را نسبت به یک سال پایه نشان می‌دهد.

به عنوان نمونه، در سال ۱۳۸۹ با ۵۰۰ تومان می‌شد حدود ۲۲۰ گرم برنج طارم هاشمی خرید؛ اما در سال ۱۴۰۴، همین مبلغ حتی برای خرید یک گرم از همان برنج نیز کافی نیست. این مقایسه ساده، کاهش چشمگیر قدرت خرید مردم طی این سال‌ها را به‌روشنی نشان می‌دهد.

برای محاسبه چند برابر شدن سطح عمومی قیمت‌ها (CPI) از سال ۱۳۸۹ تا سال ۱۴۰۴، مراحل زیر را طی می‌کنیم:

بر اساس اطلاعات موجود در تارنمای بانک مرکزی ، عدد شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در پایان سال ۱۳۸۹ برابر با 33.188 (سال پایه ۱۳۹۵=۱۰۰) بوده است، همچنین «فایل سری زمانی شاخص قیمت مصرف‌کننده» که داده‌های تا سال ۱۴۰۴ را شامل می‌شود، عدد شاخص CPI در سال ۱۴۰۴ را برابر با 1194 (سال پایه ۱۳۹۵ = ۱۰۰) نشان می‌دهد.

افزایش شاخص  به حدود 1194 نشان می‌دهد که سطح عمومی قیمت‌ها حدود ۳۶ برابر شده است. یعنی قدرت خرید پول ملی از ۱۳۸۹ تا ۱۴۰۴، به‌همین نسبت کاهش یافته است.

مقایسه دو روش

معیار ارزش فلزی سکه شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI)
مبنای محاسبه قیمت فلزات + هزینه ضرب قیمت کالاها و خدمات مصرفی
تأثیر نرخ ارز و جهان مستقیم غیرمستقیم
دقت در سنجش قدرت خرید بسیار کم بسیار بالا
استفاده رسمی و اقتصادی ندارد دارد (استاندارد جهانی)
وابسته به کمیابی سکه هست نیست

 

جمع‌بندی

  • ادعای ارزش ۱۸٬۱۴۷ تومانی سکه ۵۰۰ تومانی، معیاری برای سنجش تورم نیست.
  • این رقم فقط بازتابی از رشد قیمت فلزات و هزینه ضرب است.
  • معیار صحیح برای اندازه‌گیری کاهش قدرت خرید، شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) است.
  • طبق محاسبات، قدرت خرید مردم از ۱۳۸۹ تا ۱۴۰۴ حدود ۳۶ برابر کاهش یافته که با عدد شاخص نیز مطابقت دارد.

در نتیجه، اگر هدف سنجش تورم و کاهش ارزش پول ملی باشد، باید به آمار رسمی و شاخص‌های اقتصادی مانند CPI مراجعه کرد؛ نه به قیمت ضایعات فلزات یا هزینه تولید سکه. بنابراین ادعای «سکه 500 تومانی 18 هزار تومان ارزش دارد» نادرست ارزیابی می‌شود.

انتهای پیام/

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *